27جمادى الاول سال 1343 هجرى قمرى برابر با چهارشنبه سوم دى ماه سال 1303 هجرى شمسى، اولین بار بیت آیتالله حاج سیدعلى مولاناى تبریزى درنجف اشرف با قدوم کودکى متبرک شد که پدر نام وى را «سید ابوالحسن» نهاد .
نسبتخاندان مولانا به امام هفتم معصوم، حضرت موسى بنجفعر (ع) مىرسد . تحصیل درعلوم دینى و تفقه در خاندان مولانا تبریزى موروثى است .
سید ابوالحسن سه ساله مىشود که دوره درس پدرشان درحوزه علمیه نجف به اتمام مىرسد و به همراه والدین به تبریز، زاد بوم اجدادى مىبرگردد .
مادر مکرمه سید ابوالحسن، فرزند حاج علىاکبر جلال الف از تجار شناخته شده معروف و مذهبى تبریز بود .
مهاجرت سید ابوالحسن جوان به حوزه علمیه قم که از اشتهار لازم برخوردار است در 19 سالگى اتفاق مىافتد که برابر استبا روز ششم اسفند ماه سال 1321 (روز هفتم جمادى الاولى 1362) .
دوره اقامتحاج سید ابوالحسن مولانا درقم و اشتغال به تحصیلش در مدارس علمیه دارالشفا، فیضیه و حجتیه، 14سال استمرار مىیابد و ایشان موفق مىشوند از محضر علماى مبرز و طراز اول مانند آیات عظام حاج سید اسدالله مدنى، آقا شیخ موسى زنجانى، سیدمحمد باقر سلطانى طباطبایى، سیدمحمدرضا گلپایگانى، سید شهابالدین مرعشى نجفى، آقا سیدحسین قاضى تبریزى، علامه طباطبایى وحضرت امام خمینى توشه علمى و اخلاقى برگیرند .
آیت الله سید ابوالحسن مولانا براى مدت 10سال در درس خارج فقه آیتالله العظمى بروجردى و در درس «صلاة مسافر» و کتاب «بیع» آیتالله العظمى حجتحاضر مىشوند و کلیه درسهاى این دو تن را به رشته تحریر در مىآورند . لذا اساس مبانى فقهى وى از تفکر این دو فقیه عالیقدر حوزه علمیه قم نشات مىگیرد .
آیت الله مولانا در مدت اقامتش در قم همواره مورد توجه و عنایت استادانش بودهاند .
آیتالله سیدابوالحسن مولانا پس از شرکت فعال و مجدانه در دروس علماى قم، تصمیم مىگیرند عازم شهرنجف اشرف درعراق شده و درجوار بارگاه ملکوتى امیر مؤمنان على بن ابىطالب (ع)، رحل اقامت افکنند و از فیض الهى و بارقه روحانى صاحب آن بارگاه پیشواى متقیان دمادم سیراب شوند . این آرزوى مبارک به سال 1376 هجرى قمرى تحقق مىباید . گرچه مدت این بیتوته چندان دراز نیست اما درهمین مدت از درس فقه و اصول حضرت آیتالله العظمى حاج سید ابوالقاسم خویى و حاج شیخ حسین حلى استفاده مىکنند .
آیت الله پس از مراجعتبه تبریز، و اقامتیکساله دراین شهر عازم تهران مىشوند اما حسب الامر والد محترمشان به تبریز بازمىگردند که منجر به اقامت دایم ایشان درتبریز مىگردد .
فهرست اجازاتى که علماى به نام دین به نام آیتالله مولانا صادر کردهاند از تنوع خاص برخوردار است که نشانگر مقام بلند علمى حضرت ایشان است که نام برخى از مشایخ والامقامشان آورده مىشود:
- آیتالله العظمى سیدشهابالدین مرعشى نجفى
- آیتالله العظمى شیخ محمد صالح مازندرانى
- آیتالله امام سید عبدالحسین شرفالدین موسوى
- آیتالله حاج شیخ آقا بزرگ طهرانى
- آیتالله حاج میرزاعلى غروى علیارى
- آیتالله حاج شیخ نصرالله شبسترى
مرحوم مولانا در امور حسبیه، نیز از طرف آیات عظام سیدمحمدسعید حکیم، سیدابوالقاسم خویى، مرعشى نجفى و سیدمحمد وحیدى مجوز داشتند .
آیتالله مولانا بعدها خود براى گروهى اجازه و روایتى صادر کردهاند .
آیتالله سیدابوالحسن مولانا، در دوره اقامتخود درتبریز ازهرنظر، منبع خیر و برکتبودهاند . ایشان در این شهر ازجمله سطح رسائل، مکاسب شیخ انصارى، منظومه سبزوارى و اخلاق را براى طالبان علوم دینى تدریس مىکردند .
از ویژگىهاى شایان آن مرحوم آراسته بودنشان به اخلاق حمیده و رفتار کریمه با عموم بود . نوع سلوک مخلصانه و تواضع و آگاهى آیتالله سبب شدهبود تا جوانان شهر با طیب خاطر به ایشان رجوع کنند و جناب مولانا را سنگ صبور خویش به حساب آورند . ارتباط و علقه مودتآمیز دو جانبه جوانان و آیتالله مولانا در روز تشییع جنازه ایشان به خوبى خود را نشان داد .
حجتالاسلام و المسلمین سیدعبدالله فاطمىنیا مىگوید: «غیر از مقام علمى، ایشان ربانى بودند یعنى عالم عامل و داراى مکارم بودند . بنده که مکرر خدمت ایشان مىرسیدم ایشان را بدون تبسم ندیده بودم . دائما تبسم داشتند با وجود کهولتسن همواره با جوانان بودند و با آنان، همانند یک جوان برخورد مىکردند . این حسن خلق از باطن شخص ایشان کاشفیت دارد .»
درهمین زمینه آیتالله کریمى جهرمى گفتهاند: «از خصایص دیگر ایشان، اخلاق بود . از یک اخلاق فاضلانه و مکرمتهایى برخوردار بودند که نمونه اعلا بود و جوانها معمولا به دنبال کسانى هستند که به سن و سال باشند . منتها ایشان با سن بالاى خود کارى کردهبود که جوانها کاملا به سمت ایشان روى آورند و آیتالله مولانا ملجایى براى جوانان تبریز بود . تواضع و فروتنى ایشان در حد اعلا بود . آقاى مولانا یک عالم مردمى بود .»
گذشته از کمک مالى و رسیدگى به مستضعفین در امور عامالمنفعه و ساخت و مرمت مساجد شهر نیز نقش درخور توجه داشتند . یکى از کارهاى ماندگار ایشان شرکت فعال در بنیانگذارى «بنیاد فرهنگى و خیریه نیمهشعبان مسجد آیتالله انگجى تبریزى» درسال 1367 است .
آیتالله مولانا، امام جماعت مسجد «استاد و شاگرد» تبریز بودند . این مسجد را امیرحسین چوپانى بنا نهاده و به نام سلیمان نواده هلاکوخان مغول معروف شدهبود . این مسجد را «سلیمانیه» و «علائیه» نیز مىگویند . مسجد به مدت 40 سال تعطیل بود و ازسال 1380ه . ق که آیتالله مولانا در تبریز اقامت اختیار کرد، به همت و سعى ایشان تعمیر گردید .
همسر مرحوم آیتالله مولانا، ازسادات حسنى و از خاندان «دستمالچى» است . حاصل زندگى ایشان (که عمرش دراز باد) با مرحوم مولانا، یک دختر و پنج پسربوده است . یکى از فرزندان پسر به نام «سیدحسین» در 24 سالگى، پنجم فروردین ماه سال 1361 درعملیات فتحالمبین، جبهه شوش در مصاف با متجاوزان بعثى به درجه رفیع شهادت رسید .
نام دیگر فرزندان وى عبارتند ا ز: سید حسن، سید محسن، سید محمود (مسوول دفتر پدر تا هنگام رحلت آیتالله)، مهندس سیدجواد و سیده معصومه مولانا .
مرحوم آیتالله سیدابوالحسن دو برادر به نامهاى آیتالله حاج سید ابوالقاسم مولانا و حاج سید ابوالفضل مولانا دارند .
از آیتالله سیدابوالحسن مولانا 32 عنوان کتاب تالیفى باقى مانده است که تاکنون بیش از 75 عنوان از این کتابها چاپ و منتشر شدهاند . کتابهایى که چاپ شدهاند عبارتند از:
النجم الزهرا فىصلاة المسافر (تقریرات درس آیتالله العظمى سیدمحمد حجت کوهکمرى)، ثلث مسائل (تقریرات درس آیتالله العظمى بروجردى، در حجیتشهرت فتواییه و اجماع و خبر واحد)، احسن الدلالات فى حل اشکالات عن احکام اولاد الکلالات (تحقیق و تعلیق بر اصل کتاب که تالیف آیتالله شیخ محمد صالح حایرى مازندرانى است، حاشیه بر توضیح المسائل آیتالله العظمى خویى، الحلیه فى حرمة اللحیه (در این اثر به دلایل تحریم تراشیدن ریش از طریق استدلال از قرآن و سنت و اجماع پرداختهاند). ، توضیح الاحکام (مطابق با فتاوى آیتالله مولانا)، مساله ولایةالفقیه، تعلیقه بر وجیزه شیخ بهایى (در علم درایه)، پیامبر اسلام و کثرت همسر (ریشهیابى علل تعدد ازدواج حضرت رسول اکرم (ص) و پاسخگویى به شبههها در این مورد)، مهدى (ع) و مساله غیبت، مهدى (ع) و مساله رجعت، انتظار فرج، فاطمهزهرا، سرور زنان عالمین، داستانهاى راستین (در دو جلد، داستانهایى از زندگانى معصومین (ع))، راهنماى دین در اصول دین، مقالات و رسالات آیتالله مولانا الملاحم و القتن
دیگر آثار چاپ نشده آن مرحوم عبارتند از: دررالمطالب فى شرح المکاسب، حاشیه بر منهاج الصالحین آیتالله العظمى خویى، حاشیه بر رسائل شیخ اعظم انصارى، البیان فى تفسیر القرآن، الفاظ مسکله در قرآن و شرح نهجالبلاغه»
آیتالله مولانا با هدف آگاهى از وضع حال و کار مسلمانان به چند کشور اسلامى از جمله مصر، سوریه، لبنان و ترکیه سفر کرده و با علما و مشاهیر این کشور مجالست داشتهاند . و در ایران نیز به اکثر شهرها رفتهاند .
حضرت آیتالله سید ابوالحسن مولانا ساعت 30/8 دقیقه بامداد روز پنجشنبه هفتم خرداد ماه سال 1383 (برابر با هفتم ربیعالثانى سال 1425ه . . ق) پس از قرائت زیارت عاشوراجان به جان آفرین تسلیم کرد . پزشکان معالج، علت فوت را سکته مغزى تشخیص دادند . آیتالله مولانا هنگام رحلت 80 سال داشت .
از آیتالله سیدابوالحسن مولانا تبریزى 32 عنوان کتاب تالیفى باقى مانده است که تاکنون بیش از 15 جلد از این کتابها چاپ و منتشر شدهاند .
نوع سلوک مخلصانه و تواضع و آگاهى آیتالله سبب شده بود تا جوانان تبریز با طیب خاطر به ایشان رجوع کنند و جناب مولانا را سنگ صبور خویش به حساب آورند .
سیدابوالحسن مولانا از جمله از آیات عظام سیدشهاب الدین مرعشى نجفى، شیخ محمد صالحمازندرانى، سید عبدالحسین شرفالدین، شیخ آقا بزرگ تهرانى، میرزا على غروى علیارى و حاج شیخ نصرالله شبسترى اجازه روایتى داشتهاند .