شهید قاضى طباطبایى با جدیّت تمام در صدد اثبات این بر آمده که باز گشت خاندان حسینی (ع)، در اربعین نخست عاشورا یعنی در سال 61 هجری بوده است.
ایشان مىگوید: بازگشت اهل بیت در اربعین نخست و الحاق سرهاى شهیدان به پیکرهایشان، میان علما مشهور و تا قرن هفتم مورد اتّفاق بوده است.نخستین کسى که در این باره اشکال کرده سیّد بن طاووس در «الاقبال» است.
امّا مسأله دیدارشان با جابر را ابن طاووس و ابن نما نوشتهاند. هر چند که روز ورود را تعیین نکردهاند، اما به یقین در اربعین بوده است چرا که هیچ کس آن را غیر اربعین نقل نکرده و تشرّف جابر در اربعین چیزى است که علما آن را فهمیدهاند و ارباب مقاتل بر آن اتفاق نظر دارند.
سپس- در توجیه امکان حرکت- مىگوید: شتران رهوار و اسبان عربى که در آن روزگار مورد استفاده قرار مىگرفت، مسافتهایى دراز را در مدتى کوتاه طى مىکرد؛ و شاید مانند آنها را در روزگار ما نتوان یافت!
استدلال شهید قاضى طباطبائى به ده نکته
ایشان شواهد چندى را براى تحقّق سفر از عراق به شام- و بالعکس- در مدّت ده یا هشت یا هفت و بلکه کمتر روز ذکر مىکند. از آن جمله است:
1. سیّد محسن امین در «اعیان الشیعه» مىنویسد: میان عراق و شام راه مستقیمى وجود دارد که عربهاى عقیل در زمان ما تنها در یک هفته آن را طى مىکنند.
2. نیز آقاى سید محسن امین (ره) مىنویسد: عربهاى صلیب- اهل حوران واقع در قبله دمشق- تا عراق را در مدت هشت روزى مىپیمودند.
3. خبر مرگ معاویه یک هفته بعد به کوفه رسید. مامقانى در تنقیح المقال به نقل از کشّى با اسنادش از ابو خالد تمّار گوید: روز جمعهاى همراه میثم تمّار کنار فرات بودم، که بادى وزیدن گرفت و او در یکى از کشتیهاى روم بود. گوید: بیرون آمد و به باد نگاه کرد و گفت: جلوى کشتىتان را ببندید. این بادى است سخت. هم اینک معاویه مرد.
گوید: جمعه بعد قاصدى از شام رسید ومن ضمن دیدار با او، کسب خبر کردم و گفتم: اى بنده خدا! چه خبر؟ گفت: حال مردم بسیار خوب است. امیر المؤمنین مرد و مردم با یزید بیعت کردند. گفتم: چه روزى وفات کرد؟ گفت: روز جمعه.
4. مرگ معاویه در پانزدهم رجب سال شصت و حرکت امام حسین (ع) از مدینه در 28 رجب بوده است؛ و در همین فاصله زمانى- سیزده روز- رسیدن پیک و عدم بیعت تحقّق یافت، با آنکه فاصله میان شام و حجاز بیش از عراق است.
5. طبرى نوشته است که بسر بن أرطاة به ابو بکر مهلت داد که ظرف یک هفته از کوفه به شام برود و باز گردد؛ و رفتن او نزد معاویه و بازگشت وى نزد بسر در هفت روز انجام شد.
از اینجا معلوم مىشود که او از کوفه تا شام را در سه و نیم روز رفت و در سه و نیم روز بازگشت.
6. در مسأله نجات مختار از زندان، عمیره، حامل نامه عبدالله بن عمر- شوهر خواهر مختار- نزد یزید رفت و نامه آزادیش را از او گرفت و عازم کوفه شد و پس از یازده روز خود را به آنجا رساند.
7. امام حسین (ع) در هشتم ذى حجّه از مکّه خارج شد، فاصله آنجا تا کوفه نزدیک به 380 فرسخ است. در حالى که امام با سرعت هم حرکت نمىکرد، در دوّم محرّم به کوفه رسید. پس معلوم مىشود که کاروان ایشان توانست این مسافت را در مدّت 24 روز طى کند از اینجا دانسته مىشود که آنان روزانه نزدیک به پانزده فرسخ راه مىپیموردند (با آنکه در برخى منزل گاهها توقف داشتند).
8. بسیارى از کتابهاى معتبر- مثل آثار الباقیة- تصریح کردهاند که ورود اهل بیت (ع) به شام در اوّل صفر بود؛ آنان در حدود بیستم یا پانزدهم محرم از کوفه عازم شام شدند و طى مدّت ده یا پانزده روز خود را به شام رساندند و بازگشت آنان به عراق در چنین مدّتى بعید نیست. ابوریحان بیرونى که به اوضاع آگاه و بر کیفیت حرکت در آن روزگار مطلع بود، این را نوشته و نه آن را بعید شمرده و نه ردّ کرده است.
9. نقل شده است که هارون الرشید و ابوحنیفه ماه ذى حجّه را در کوفه یا بغداد نو مىکردند و پس از دیدن ماه براى حجّ بیرون مىآمدند.
10. شیخ مفید به نقل از خیزران اسباطى گوید: نزد ابوالحسن، على بن محمّد (ع) به مدینه رفتم. به من گفت: از واثق چه خبر دارى؟ گفتم: فدایت شوم، من که آمدم سالم بود. من از همه مردم او را زودتر دیدهام. من ده روز پیش او را دیدهام. گوید: به من فرمود: مردم مدینه مىگویند که او مرده است. گفتم: من از همه مردم زودتر او را دیدهایم. فرمود: مردم مىگویند او مرده است. هنگامى که به من گفت: مردم مىگویند فهمیدم که مقصودش خود او است ....
آنچه را که شهید آیت الله قاضى در صدد نتیجهگیرى آن است مىتوان چنین خلاصه کرد: از اینکه مىگوید: «من ده روز است که او را دیدهام» فهمیده مىشد که او 380 فرسخ را ده روزه پیموده است.
چکیده نتیجهگیرى شهید قاضى طباطبایى
از همه اینها به دست مىآید که حرکت در طى ده روز امکانپذیر است و آنچه محدّث نورى نوشته استبعادى بیش نیست؛ و شواهد تاریخى موجود این امکان را ثابت مىکند.
خلاصه کلام آنکه نوشته سبط ابن جوزى درست است که مىگوید: آنان کوفه را در پانزدهم محرّم به سوى شام ترک گفتند. آنان در اوّل صفر به شام رسیدند و حدود هجده روز در آنجا ماندند. سپس در مدت هشت یا ده روز به کربلا رفتند و توانستند که در بیستم صفر- اربعین- به کربلا باز گردند و به آنجا وارد شوند- و این مطلبى است که در صدد اثبات آن هستیم.
سپس در پاسخ دلایل طرف مقابل مىگوید: اما درباره مسأله کسب اجازه پسر مرجانه از یزید و بازگشت پیک نزد وى که بیست روز وقت نیاز دارد و یک ماه ماندنشان در شام- که محدّث نورى آن را نوشته و بر پایه آن بازگشت در اربعین را نفى کرده است- باید گفت: اوّل اینکه قاصد مىتواند در مدّت حدود سه روز برسد- چنانکه ذکر آن در خبر بسر بن ارطاة گذشت.
دوم اینکه کسب اجازه به وسیله کبوتر نامهبر انجام شده باشد؛ و این ممکن است، زیرا نخستین کسى که کبوتر را به این مقصود به کار گرفت نوح پیامبر و سپس سلیمان و همچنین ایرانیان بودند. بنابر این استفاده آن در آن روزگار مرسوم بوده است.
سوم اینکه هیچ دلیل معتبرى براى یک ماه ماندن آنها در شام وجود ندارد. بلکه تاریخهاى معتبر آن را چند روز- هشت تا ده روز- دانستهاند.
نیز گفته است: وانگهى میان علماى امامیه مشهور است که سر مطهّر در اربعین نخست به وسیله امام زین العابدین (ع)، به پیکر مطهر ملحق شد؛ و مجلسى، شهرت اصحاب را پیرامون بازگشت اهل بیت (ع) در بیستم صفر نقل کرده است.
چکیده دلایل قاضى طباطبایى
بنابراین چکیده دلایل مرحوم قاضى طباطبایى اینهاست:
1. مشهور این است که بازگشت اهل بیت در اربعین اوّل انجام شد.
2. طبق شواهد گوناگون تاریخى، بازگشت در چنین مدّتى ممکن است.
3. از آنجا که جابر قبر امام حسین (ع) را در اربعین زیارت کرده، بنا بر این دیدار نیز در اربعین انجام شده است، زیرا هیچ کس جز این را نگفته و آنچه علما فهمیدهاند همین است.